وب کوچولو

< To Be Or Not To be >

وب کوچولو

< To Be Or Not To be >

با عشق کامل کن

انسان کامل هرگز ظهور نمی یابد

چنین انسانی وجود ندارد

از این رو مجبوری انسانهای ناکامل را دوست بداری

با عشق اورابه انسان کاملی مبدل می سازی.

 ....

..

.

چنین گفت زرتشت

عاشقی عاشق باش و دوست داشتن را دوست بدار

از تنفر متنفر باش و به مهربانی مهر بورز.

با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش.

سرود آسمانی

دشت می شود پر از گل امید

باغ پر طراوت از هوای او

خانه می شود پر از خیال دوست

کوچه روشن از نشانه های او

 

هر کجا پر از نشاط می شود

با سرود آسمانی اذان

راه تازه ای دوباره تا بهشت

باز می شود به روی مردمان

 

لحظه لحظه می شود تمام شهر

پاک و روشن از سیاهی وبدی

چون بهار پر شکوفه می شود

باغ مسجد از گل محمدی

 

مژده می دهد نسیم صبحدم

لحظه ی برای او سرودن است

باز در هوای مهربانیش

فرصتی برای پر گشودن است

 

از دل من ای کبوتر سپید

سوی شهر آفتاب پر بزن

با خدای مهربان سخن بگو

با خدای خوب و مهربان من

التیام بخش

سکوت , اشک

  و تنهایی و غربت و تیرگی

همه و همه ,حنجره ام را خصمانه می فشارد

آه تلخی در بغضم

و درد عجیبی در اعماق وجودم

وجود سراسر احساسم

غیر از این درد سنگین,

وجود گرم و روشنی را در اعماق قلبم

احساس می کنم;

وجودی که نور است وروشنایی دل ها

آه! تنها اوست گرمی وجود

و به واسطه اوست که به زندگی امیدوارم

و اوست که همه درد هایم را التیام می بخشد.

<< آخــریـن دیدار >>

وقتی که میرفتم

در چشمه سار مردمک هایم

عشقی نمی جوشید

اما چرا,در دشت چشمانت

سـیلاب تند اشـک جاری بود ؟

وقتی که من

آوای رفتن می سرودم

با تمام شوق

آیا امید بازگشتم در خیالت بود

یا آخرین دیدارمان را

گریه می کردی؟

....

..

.

دوستای گلم سلام اگه بخوام بگم تو این مدت کجا بودم باید از کارهای امروزتون بگذرید و حرفهای منو

بخونید.پس خیلی سرتونو درد نمیارم فقط بدونید که روزهای خیلی خوبی بود

هر چند بودن در کنار شما صفای دیگه ای داره.

از دوستانی که در نبود من پیام گذاشتند بسیار سپاسگزارم.

الهی! هر که را عقل دادی چه ندادی ، و هر که را عقل ندادی چه دادی

آه ای خدای بزرگ و مهربون :

نویسـم رازهـایـی که نهـان است

چه حاجت ؟ غم ز چشمانم عیان است

قـلم می گرید از این حـال زارم

نه من حـال دلـم را می نـگارم

که این تنـهایی و سنگیـنی درد

دل من را شکست و پر ز خون کرد

و هر روزی هـزاران بار تا شـام

دلم می میـرد و می گیرد آرام

دل خونیـن خود در دسـت گیرم

و شب ها را به سوگش می نشینم

برایـش نغـمه هایی می سرایم

به پایـش عقده ها را می گشایم

دگر با من کسی درد آشنا نیست

دگر در قلب ها گویی خدا نیست

شکسته در گلویـم حجم فریاد

زمانه نـاله هایـم برده از یاد

زمـانه تا به کی با من چنـینی؟

مگر سـخت است لبخنـدم ببینی؟

به زندان جفـایت من اسیـرم

تو می دانی از این پیمانه سیـرم

سپـردم دل به آییـن محبـت

چه دانستم شود دل غرق محنت؟

دلا آتـش همـانا حاصـلت بود

بسوز ای دل صداقت مشکلت بود

ز نا مردان چرا اینسان غمینی ؟

مگـر آخر تـو نـاجی زمینی ؟

شبی اینجا شبی در آسمانی

ترا ننگ است اگر اینجا بمانی

خدا یا خسته ام بی کس ترینم

در این زندان که با حسرت قرینم

مرا از قید این دنیا رها کن

و لطفت بر سرم بی منتها کن

خدایـا تا به کی بایـد بنالـم؟

که هر دم سـوزم و آشفتـه حالم

خدایا پاسـخ شب گریـه ها کو؟

همیـن امشب جواب این دلم گو...

تا خدا راهی نیست

دو قدم پیش تر از تردید است

سایه های تردید پی تاراج دلم آمده اند همه جا تاریک است

سایه ها دور شوید نور را گم کردید

من از این چشمه نور جرعه ای می خواهم

تا به احساس خدایی برسم ...

تا خدا راهی نیست ...

آمین .

دوستای این جوری

دوستای این جوری همیشه با همن

ولی خیلی کمن

دوستای این جوری غم ندارن

چیزی کم ندارن

دوستای این جوری واقعین

همیشه موندنین

دوستای این جوری خواب نمی رن

همیشه مراقبن

دوستای این جوری هوا می رن

نمی دونی تا کجا می رن

دوستای این جوری برف نیستن

آب نمی شن

دوستای این جوری دشمن نمی شن

از پشت خنجرزن نمی شن

دوستای این جوری قدر می دونن

الکی قهر نمی شن

قانون اصطکاک در موفقیت

در درس فیزیک می گن همیشه مانع حرکت ,همون عامل حرکته(قضیه اصطکاک یادتون هست؟) اگر در زندگی شما مشکلی یا مانعی هست ,سعی کنید اون رو به سکویی برای صعود تبدیل کنید.

همون طور که مااز اصطکاک(مانع حرکت) برای حرکت کردن استفاده می کنیم. در غیر این صورت محکوم کردن و شکایت از موانع , نه تنها اونا رو از سر راهمون بر نمی داره بلکه مارو برای مدت بیشتری با اون درگیر خواهد کرد.